گر هميشه همان کنی که میکردی، هميشه همان نصيبت میشود که میشد.” اين جمله را آلبرت انیشتين گفته تا تاکيد کند که برای بهبود و تغيير مثبت، بايد جسارت کرد و قدم در راههای نو گذاشت. حاشیه امن شناختهها و کردههای قبلی، انسانها و سازمانها را در دام تکرارها فرو برده و راه هرگونه نوآوری و تعالی را بر آنها میبندد. بیشک لازمه برون رفت از دايره امن و راحت شناختهها و کردهها، پذيرش ريسک و عدم قطعيت است. اين جمله گفته شده تا شنونده به پذيرش ريسک برانگيخته شود.
روی صحبت با طراحان، دولتمردان و حکمرانان اقتصاد و صنعت دو دهه گذشته ايران است. به صراحت به آن يا اين بزرگواران یادآور میشوم که خروجی و حاصل سياستهای شما با آنچه در اسناد سياستی ريز و درشت و سخنرانیهای پرتعدادتان ثبت شده، بسيار متفاوت است. از وابستگی اقتصاد کشور به نفت و درآمدهای نفتی کاسته نشده. توليد زاينده و ريشهدار بومی همچنان پا نگرفته، وابستگی به دانش و فناوری خارجی شدت يافته، #اقتصاد_دانشبنيان از خبرها فراتر نرفته و ردّ محسوس آن در اقتصاد ديده نمیشود. فرصتهای شغلی باکيفيت و پايدار ايجاد نشده، جريان #مهاجرت سرمايههای انسانی نخبه همچنان ادامه دارد، فساد و نابرابری اقتصادی رو به فزونی است و در يک کلام، شرایط اقتصادی کشور به تدريج به مرحله شکنندهای نزديک میشود.
با اين وجود، سياستگذاران اقتصادی کشور همچنان در دايره دانستههای خويش به همان کردههای قبلی مشغولند. ردّی از نوآوری در #سياستهای_اقتصادی به چشم نمیخورد. اگر به جمله نقل شده از انيشتين استناد کنيم، میتوان چشم داشت که دَرِ اقتصاد کشور در سالهای پيش رو همچنان بر همان پاشنه قبلی بچرخد و شاهد امتداد وضعيت اقتصادی نامطلوب موجود باشيم.
شوربختانه چشمانداز اقتصاد کشور از اين تيرهتر است. آن جمله نقل شده مربوط به دورانی است که پيشرفتهای فناوری و سرعت تحولات، شتابی به مراتب کمتر داشتند. هنوز #اقتصاد_شبکهای شکل نگرفته بود و اقتصاد صنعتی سايهای گسترده بر جهان داشت. امروزه تحولات چنان شتاب گرفته که نه تنها «در جا زدن» بلکه آهسته و پيوسته رفتن هم جايي در منوی گزينههای ادامه حيات ندارند. امروز اگر نوآوری در شرکتی مداوم نباشد، بايد از بين دو گزينه حذف ناگهانی يا تدريجی از بازار رقابت، يکی را انتخاب کند. گزينههای ديگری در کار نيست!
کشورها هم بايد در سبدی که پيش روی دنيا عرضه میکنند، دمبهدم ارزش نوبرانهای بگنجانند تا خريداران پيشين را نگهدارند و هواخواهان تازهای برای خود دستوپا کنند. کشوری که چنان نکند، دير يا زود فقر و در پی آن، زنجيرهای از مشکلات اجتماعی و امنيتی گريبانش را خواهند گرفت. در يک کلام: عصر کهنهفروشی گذشته اما سياستهای اقتصادی کشور همچنان در پی ارتقای کهنهفروشی است (بگذريم که در همان زمينه هم توفيقی نداشتهاند!). برای نوفروشی، به نگاههای اقتصادی جديد و متناسب با واقعيتهای امروز نياز است. برای نوفروشی، به سیاستگذارانی نياز است که واقعيتهای جديد دنيای کسبوکار را به خوبی شناخته و لمس کرده باشند. بنابراين لازم است جمله نقل شده از آلبرت انيشتين را با توجه به شرايط روز اينگونه تصحيح کنم:” گر همیشه همان کنی که میکردی، داشتههای قبلی هم از کفت برود.
هنوز نظری داده نشده است.