در تعطیلات نوروز برای ديدن فيلمی به سينمای فلسطين در خيابان طالقانی تهران رفتم. اين سینمای پرآوازه در يکی از بهترين موقعيتهای مکانی ممکن برای یک سينما قرار دارد. با اين وجود به محض ورود متوجه یک مشکل بزرگ شدم. گويي تاريخ درون ساختمان سينما با تاریخ تقویم شمسی همخوانی نداشت. حال و هوای درون ساختمان ارتباطی با خدمات نمایش فیلم در سال ۱۳۹۷ نداشت و همه چيز بوی کهنگی میداد. گويي سينما و تمام کارکنان آن حدود بيست سال پيش در يک تله زمانی گرفتار شدهبودند و هنوز در همان حالوهوا تنفس میکردند. غير از خود فيلمها، هيچ اثری از پيشرفتهای جهانی و واقعيتهای نسل امروز را در آن سينما ندیدم.
صندلیهای رنگ و رو رفته در بخش انتظار. بوفهای محدود به چند مدل چيپس و پفک که کارتخوان هم نداشت. جای خالی آسانسور در ساختمان سه طبقه و تماشاگرانی که به سختی پلهها را طی میکردند. کاغذهای نصب شده روی در و دیوار که نام فیلمها روی آنها پرینت شده (گويي هنوز نمایشگر ديجیتال اختراع نشده). تابلوهایی قدیمی که مردم را به سمت اطاقهایی با درهای بسته راهنمایی میکردند. سالن نمایشی که تهویه مناسبی نداشت و هوای بسته و نامطبوع سالن که همه تماشاگران را آزار میداد. صندلیهای نامناسب و کهنه سالن نمایش. کارکنانی که خود را در حال انجام یک کار کارمندی روتین و از سر اجبار میديدند و به مشتری و خواستههای وی به کلی بیتوجه بودند. دری در زیر پرده نمایش که باید در زمان نمایش فیلم بسته میبود اما در کل زمان نمایش باز بود و نور ورودی آن چشمها را آزار میداد. دیوارهای پوسیده و لک گرفته سالن. لوازم فرسوده و شکستهای که در مسیر خروج و در مقابل چشم مردم تلنبار شدهبودند. مسیر خروجی که نیمه باز بود و ترافیک انسانی ايجاد میکرد (وای به حال حالت خروج اضطراری) و …
وصف بالا برای نسل من بسيار آشناست. این همان مفهوم رايج سینما در حدود دو تا سه دهه گذشته در ايران است. به همين دلیل معتقدم سینما فلسطین تهران و مديران آن در یک تله زمانی مربوط به دستکم دو دهه پيش گرفتار شده است. اما نکته اصلی اين است که از نگاه مديريت سینما مشکل خاصی وجود ندارد!!
اين داستان وصف همه شرکتهايي است که نوآوری نمیکنند. محصولات، خدمات و مدلِ کاری اين شرکتها به مرور زمان ارتباط خود را با واقعيتهای روزِ بازار و خواستههای مشتريان از دست میدهند. از فروش و سودآوری آنها به تدريج کاسته میشود. انواع گرفتاریهای روزمره اما بدون ارزش افزوده سربرآورده و مديران را به خود مشغول میکنند. در نتيجه، شرکتهايي که بصورت پیوسته و نظاممند نوآوری نکنند، بوی کهنگی میگيرند. اما مديران اين شرکتها به اين بو خو کرده و جای خالی نوآوری را حس نمیکنند. این بو که به مرور تشديد میشود برای مديران عادی میشود. کار به جايي میرسد که بوی متعفن کهنگی هر تازهواردی را آزار میدهد اما اوضاع برای مديران شرکت عادی است.
شرکتهايي که نوآوری نمیکنند همچون سینمای فلسطین تهران، در یک تله زمانی گرفتار میشوند. متاسفانه بيشتر اين شرکتها هيچگاه از اين تله خارج نمیشوند و با همان فرمان تا دره سقوط و ورشکستگی ادامه میدهند.خروج از تله زمانی و رهایی از سقوط دشوار است. اين خروج نيازمند تغییر نگاه مديران به کسبوکار و نقش نوآوری در آن است. اما تغيير نگاه مديران کار سادهای نيست و يکشبه اتفاق نمیافتد. از همين رو به همه مديران عزیز ايرانی توصیه میکنم که در سال ۱۳۹۷ خطر گرفتاری در تله گذشته را دستکم نگیرند. تله گذشته همچون گاز گرفتگی، کسبوکارها را بیصدا و آرام میکشد. لطفا تغییر نگاه به کسبوکار شرکت و نقش نوآوری در آن را به دليل گرفتاریهای روزمره به آینده موکول نکنيد.
هنوز نظری داده نشده است.