سالها پيش گروهی از پژوهشگران خارجی که برای انجام پروژه مشترکی به ايران آمده بودند، از يکی از پژوهشگاههای دولتی ايران بازديد میکرد. در خلال اين بازديد، همراهان ايرانی به هر دری که میرسيدند به رسم ادب میايستادند و تعارف میکردند که اول شما! نه شما! اما تعداد درها و راهروها زياد بود و همراهان ايرانی همچنان به اين کار خود ادامه میدادند. دست آخر يکی از آن پژوهشگران خارجی به شوخی گفت: “هيچ چيزی شما ايرانیها را از حرکت باز نمیدارد غير از يک درِ باز!”
با اين که بيش از ۱۰ سال از آن روز میگذرد، اين جمله، در ذهن من و ديگر همراهان ايرانی گروه، حسابی جا خوش کرد. نمیدانم چرا؟ شايد رگهای از حقيقت تلخ در اين شوخی وجود داشت و دارد! اين گفتگوهای داغ اخير درباب “حق تحقيق و توسعه در صنعت هستهای” دوباره مرا ياد همان جمله انداخت. اما چرا؟
اين روزها خيلیها نگران “حق تحقيق و توسعه در صنعت هستهای” هستند تا مبادا در برجام امضا شده يا در قطعنامه اخير شورای امنيت سازمان ملل، اين حق به صورت کامل يا ناقص از ما ايرانيان سلب شده باشد. مبادا گمان کنيد من در اين نوشته میخواهم اين نگرانی را نقد کنم. نه هرگز! اين نگرانی با هر انگيزهای که باشد، پديدهای ميمون و مبارک و صد البته درست است. تاکنون هيچگاه نگرانی از تحقيقوتوسعه اينقدر رسانهای نشده بود! در درستی اين نگرانی همين بس که به گفتههای خود جناب دکتر علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، استناد کنم. ايشان در برنامه گفتگوی ویژه خبری پنج شنبه شب (۲۰ فروردين ۱۳۹۴) شبکه دو سیما در پاسخ به پرسش مجری در خصوص “حق تحقيق و توسعه” در بیانیه لوزان گفت:
“برای اینکه اهمیت تحقیق و توسعه را بگویم که البته این از نظر ذهنی است نه اینکه این حرف را گفته باشند، من فکر می کنم ما اگر میگفتیم حاضریم از تحقیق و توسعه دست بکشیم و درِ تحقیق و توسعه را ببندیم، آنها می گفتند بقیه کارها را هر طور که میخواهید انجام دهید، یعنی اینقدر تحقیق و توسعه برای آنها مهم بود و حاضر بودند که بگویند که فردو و نطنز را داشته باشيد و هر کاری میخواهید انجام دهید، اما به شرطی که درِ تحقيق و توسعه را ببنديد. … همه چیز از دل تحقیق و توسعه بدست میآید و تحقیق و توسعه بسیار مهم است. در غیر این صورت ساختن ماشین که کاری ندارد؛ اکنون سانتریفیوژ ساختن در ایران کاری ندارد و ما انقدر شرکت هایی در این خصوص داریم که بسیاری از این قطعاتش را به شرکت های بیرون میدهیم و در واقع مثل سماورسازی شده است … نقشه قطعه را میدهیم و کارگاه ها خودشان آن را می سازند و اکنون ما در این مسئله مشکلی نداریم. در واقع تحقیق و توسعه میخواهد فکر را به یک امر واقعی تبدیل کند، یعنی آن چیزی که در ذهن شماست و طراحی مفهومی دارید این را عملی کنید و این به تحقیق و توسعه نیاز دارد و آنها نمیخواستند این تحقیق و توسعه باشد .”
حتماً میپرسيد اگر نگرانی “حق تحقيق و توسعه در صنعت هستهای” را درست و به جا میدانم چرا ياد آن جمله تلخ طنزگونه افتادهام؟
جواب خيلی ساده است. اين همان مصداق درِ بسته است. ما برای انجام تحقيق و توسعه و پيشرفت فناوری در هيچ صنعت ديگری محدوديت نداريم. دستکم ديگر از قطعنامه شورای امنيت و انواع محدوديتهای ملی و منطقهای خبری نيست. اما چرا کسی نگران تحقيق و توسعه در آن صنايع نيست؟
برای نمونه، صنعت نفت و گاز را ببينيد. صنعتی که بيش از صد سال در اين کشور سابقه دارد. صنعتی که هنوز که هنوزه بار اصلی اقتصاد کشور را به دوش میکشد. هنوز اين صنعت به شدت وابسته به دانش و فناوری وارداتی است. از قضا همين وابستگی بود که در زمان تحريم ما را تحت فشار گذاشت. نظام تحقيق و توسعه اين صنعت هنوز بسيار ابتدايي و ناکارآمد است (لطفاً دقت بفرماييد که منظورم تکتک اجزای اين نظام شامل پژوهشگاهها، دانشکدهها، پژوهشگران و فناوران نيست!). اما چرا کسی نگران ضعف تحقيق و توسعه و توسعه فناوری در مهمترين صنعت کشور نيست؟ چرا اين بحث تاکنون هيچگاه در رسانه ملی مطرح نشده و به يک گفتگوی جنجالی و پربيننده تبديل نشده؟ چرا اين نگرانی هيچگاه در صحن مجلس شنيده نشده؟ چرا هيچکس کسی را بخاطر کاستیهای نظام تحقيق و توسعه و توسعه فناوری نفت و گاز بازخواست نکرده است؟
متاسفانه وضع برخی صنايع ديگر از اين هم بدتر است. صنعت لوازم الکترونيک را ببينيد. کلاً بازار داخلی را به خارجیها واگذار و دلمان را به چند کارگاه مونتاژ خوش کردهايم. تقريباً اثری از تحقيق و توسعه کارآمد در آن ديده نمیشود. در صنايع فولاد، نساجی، خودروسازی، مبلمان و …. هم وضع بدتر است (باز تاکيد میکنم که منظورم تحقيق و توسعه و توسعه فناوری کارآمد است نه صرف وجود مراکز تحقيقاتی که صدها حقوق بگير به آنها رفت و آمد کنند!) چرا کسی در مورد حق تحقيق و توسعه در اين صنايع سئوالی نمیپرسد؟
همين وضع مرا ياد آن جمله تلخ مزاحگونه انداخت. اين همه درِ باز در توسعه فناوری به روی ما گشودهاست که جلوی آنها توقف کردهايم و قصد ورود نداريم. اما تا دری را به روی ما بستند يا نيمه بسته کردند، همه به تکاپو میافتيم! لطفاً فکری به حالِ اين همه درِ باز هم بکنيد!
هنوز نظری داده نشده است.