اين نوشته در تاريخ سی فروردین ۱۳۹۵ در صفحه نخست روزنامه شرق منتشر شد که در ادامه عيناً تقديم شما همراهان خوب همآفرینی میشود:
—————————-
پيش از اين در روزنامه شرق از “پايان دوره نفت” و شواهد آن نوشتم. پايانی که برخلاف تصورات پيشين، نه به علت کمياب شدن منابع زیرزمينی نفت، بلکه به دليل کمرنگ شدن نقش نفت در اقتصاد جهانی رقم خورده است. اما خيلیها در ايران دوست دارند که نفت را همچنان بزرگترين منبع ثروت بدانند. آنها با چشمپوشی بر شواهد آشکار “پايان دوره نفت”، همچنان مايلند نفت را يک منبع انرژی بیبديل ببینند که وجودش برای بقای تمدن بشری الزامی است. آنان منابع انرژیِ جايگزينِ نفت را همچنان نابالغ، غیرجذاب و پرهزينه میبينند که حالاحالاها نمیتوانند تهديدی واقعی برای نفت باشند. آنها و خيلیهای ديگر در ايران مايلند گفتگو درباره پايانِ دورهی نفت را به نوادگان خود موکول کنند. اما افسوس که واقعيت، آن چيزِ ديگر است!
خيلیها در اين مدت استدلال کردند که حتی اگر فرض کنيم که کفه ترازوی معادلات اقتصادی حوزه انرژی به نفع منابع انرژی تجديدپذير سنگين شود، جایِ پایِ نفت در اقتصاد جهانی آنقدر محکم است که فرآيند گذار پنج يا شش دهه به درازا خواهد کشید. مديران کشور در ردههای مختلف به خود دلداری میدهند که اين گذار آنچنان آرام و طولانی خواهد بود که حذف نفت از اقتصاد جهانی را به عمر خود نخواهند ديد. يعنی اگر مشکلی هم باشد، مشکل آيندگان خواهد بود! اما افسوس که باز هم اشتباه میکنند!
حقيقت اين است که نفت با سرعتی بسيار فراتر از آنچه میپنداريم به تاريخ خواهد پيوست. حالا که صحبت از تاريخ شد، خوب است به خود يادآوری کنيم که اين جابجايي منبع انرژی قبلاً در تاريخ اتفاق افتاده اما ما انسانها معمولاً از تاريخ درس نمیگيريم. اجازه دهيد يکی از اين جابجايیها را با هم مرور کنيم تا به ياد بياوريم وقتی که معادلات اقتصادی به ضرر يک منبع انرژی تغيير میکند، آن منبع به سرعت کنار گذاشته میشود، حتی اگر تمدن انسانی برای دههها يا حتی سدهها به آن وابسته بوده باشد.
پيش از نفت، برای سالهای سال، مهمترين منبع انرژی برای مصارف گرمايي و روشنايي، روغنی بود که از گونهای نهنگ (به نام نهنگ عنبر) گرفته میشد. سالهای ۱۸۳۵ تا ۱۸۴۵ ميلادی، اوج دوره روغن نهنگ بود. ميليونها خانه با چراغها و شمعهای ساخته شده از روغن نهنگِ عنبر گرم و روشن میشدند. هر چه تعداد نهنگهای عنبر کمتر میشد، شکارچيان به سراغ گونههای ديگری از نهنگ میرفتند که روغن آنها کيفيت کمتری داشتند و به نصف قيمت فروخته میشدند. اما هزينه روشنايي با روغن نهنگ برای مدتی طولانی بالا ماند، به گونهای که دو رقيب جدی از راه رسيدند: گاز و نفتِ ذغال سنگ. همزمان با گسترش کاربرد سوختِ استخراجی از ذغالسنگ، شکار نهنگ در سال ۱۸۴۷ به اوج رسيد. ده سال بعد مدل بهبود یافتهی سوخت به دست آمده از ذغالسنگ (بدون دود و بدون بو) وارد بازار آمريکا شد و به سرعت توليد ارزان قيمت آن در اين کشور شروع شد. چيزی نگذشت سوخت به دست آمده از ذغال سنگ، بازار را تسخير کرد. شکارچيان نهنگ قبل از اين که نهنگها منقرض شوند، مشتريان خود را از دست دادند. به عبارت ديگر مردم به سرعت روغن نهنگ را کنار گذاشتند.
سقوط تاريخی صنعت توليد روغن نهنگ و ورود نفت
تنها در دهه ۱۸۵۰، روغن نهنگ دو سوم سهم بازار خود را از دست داد. اما در سال ۱۸۵۹ استخراج نفت در پنسيلوانيا شروع شد. اين تحول بزرگ باعث شد که در کمتر از یک سال، سوخت تهيه شده از نفت فراگير شود. تا سال ۱۸۶۵ (يعنی در شش سال)، قيمت سوخت نفتی به يک چهارم قيمت روغن نهنگ رسيد. گازِ ذغالسنگ هم جای خود را به گاز طبيعی داد. در سال ۱۸۷۹ لامپ برقی اديسون هم از راه رسيد و کار را تمام کرد. در ابتدای دهه ۱۸۷۰ ميلادی، صنعت شکار نهنگ تقريباً ورشکسته شده بود و برای دريافت يارانه از دولت آمريکا التماس میکرد. بنابراين پيشرفت فناوری و پيامدهای اقتصادی آن، نهنگها را از خطر انقراض رهانيد و صنعت شکارِ نهنگ را در يک بازه زمانی کوتاه به زمين زد.
حالا یکبار ديگر اين داستان تاريخی را مرور کنيم: هر ناظر هوشمندی از همان اواسط دهه ۱۸۵۰ ميلادی میتوانست به راحتی متوجه شود که سوختِ جايگزينی که بهتر و ارزانتر باشد میتواند به راحتی و به سرعت جای روغن نهنگ را در بازار بگيرد. اما در کمال شگفتی هيچ کس در داخل صنعت شکار نهنگ نتوانست چشمها را بشويد و جورِ ديگر ببيند. به همين دليل بود که آن صنعت خيلی دير متوجه شد که عرصه را باخته است!
الان کمتر از دو سده از آن تحول تاريخی گذشته و گويي تاريخ دارد تکرار میشود. اين بار قربانیِ بزرگ، خود “نفت” است. با اين تفاوت که امروزه سرعت و قدرت تحولات فناوری بسيار بيشتر از آن زمان است. چندين منبع جايگزين انرژی وارد بازار شدهاند و دهها منبع ديگر هم در شرف ورود هستند. هزينه توليد انرژی از اين منابع جايگزين هم روزبه روز در حال کاهش است. اين بار هم سرمايهگذاران هوشمند اين تحول بزرگ را رصد کردهاند و در حال جابجايي داراييهای خود هستند. اين بار هم دنيا با سرعتی باورنکردنی نفت را کنار خواهد گذاشت. اما دريغ که ما در ايران به سانِ همان شکارچيان نهنگ، چشمها را بر روی اين دگرگونی شگرف بستهايم!
اگر همچنان درباره سرعت منسوخ شدن نفت به عنوان منبع انرژی شک دارید، کافيست به دو خبر زیر که در یک روز منتشر شدند دقت کنید:
- شرکت تسلا موتورز در تاريخ دوازدهم فروردين ۱۳۹۵ از محصول جديد و انقلابی اين شرکت به نام “مدل ۳” پرده برداشت. اين خودرویِ تمام برقی، با طراحی منحصر به فرد خود، تنها با قيمت ۳۵ هزار دلار (حدود صدوبيست ميليون تومان) به بازار خواهد آمد. در کمتر از یک هفته از عرضه اين خودرو، ۳۲۵ هزار دستگاه از آن (معادل مبلغی بيش از ۱۴ ميليارد دلار) توسط مردم پيشخريد شد.
- در تاريخ دوازدهم فروردين ۱۳۹۵ اعلام شد که حزب کارگر هلند، به دنبال تصویب طرحی در پارلمان این کشور است که استفاده از هرگونه خودرو بنزينی و گازوئيلی از سال ۲۰۲۵ به بعد در این کشور به کلی ممنوع و غيرقانونی اعلام شود.
هنوز نظری داده نشده است.