اين نوشته در تاريخ شانزدهم اسفند در صفحه نخست روزنامه شرق منتشر شد که به همراه منابع و نمودارهای تکميلی در ادامه تقديم میشود:
————————-
چندين سالی که قيمت نفت بيش از صد دلار باقی مانده بود، انگيزه سرمايهگذاری در منابع انرژی جايگزين به شدت افزايش يافت. در نتيجه روند پژوهش در انرژیهای تجديدپذير و پاک شتاب فراوان گرفت. همين پژوهشها به نوبه خود باعث افزايش چشمگير سرعت پيشرفت فناوری در اين حوزه شد (لينک دریافت متن کامل گزارش ثبت اختراع انرژی های تجديد پذير).
برخی اقتصاددانان پيشبينی کرده بودند که اگر قیمت نفت صد دلاری برای یک دهه ادامه یابد، هزينه توليد انرژی از منابع تجديدپذير به گونهای کاهش خواهد یافت که رسماً “پايان دوره نفت” را رقم خواهند زد. برخی صاحبنظران حتی بر اين باور بودند که يکی از انگيزههای ايجاد بحران ساختگی در ارتباط با انرژی هستهای در ايران و دميدن در آن به مدت یک دهه، بالا نگاهداشتن مصنوعی قيمت نفت بود و پيشبينی کرده بودند که پس از آن شاهد “سقوط بزرگ در قيمت نفت” خواهيم بود.
دقت بفرماييد که “پايان دوره نفت” به معنای پايان منابع نفت يا توقف توليد نفت نيست، بلکه به اين معناست که نفت اهميت خود را به عنوان يک متغير مهم اقتصادی از دست بدهد. چه بسا هنوز ذغال سنگ توليد و مصرف میشود اما اين محصول سالهاست که نقش و تاثيرگذاری جدی خود در اقتصاد جهانی را از دست داده است. اطلاعات منتشر شده توسط اکونوميست نشان میدهد که سرمايهگذاری در انرژیهای نو با رشدی شش برابری نسبت به سال ۲۰۰۴ به ۲۷۰ ميليارد دلار در سال ۲۰۱۴ رسيده است. جالب است که بخش بزرگی از اين سرمايهگذاریها توسط کشورهای در حال توسعه انجام میشود. لذا نبايد به اشتباه تصور کنيم که اگر کشورهای پيشرفته در آيندهای نه چندان دور نفت ايران را نخريدند، میتوانيم به کشورهای در حال توسعه به عنوان خريداران بعدی فکر کنيم. در همين نمودارها، کاهش شديد هزينه توليد برق خورشيدی در طی همين دوره کاملاً مشهود است.
روند کاهش قيمت سلولهای فوتوولتائيک هم کاملاً تکاندهنده است.
اما دوره قيمت نفت بيش از صد دلار گذشت و پيشبينی “سقوط بزرگ در قيمت نفت“ محقق شد.
باید توجه داشته باشيم که اين سقوط قيمتی درست در زمانی روی میدهد که توليد نفت در چندين کشور مهم صادرکننده بسيار کمتر از ظرفيت توليد اسمی آنهاست. دستکم توليد ايران، عراق، سوريه و ليبی در حال حاضر بسيار کمتر از ظرفيت اسمی آنهاست. اين امر نشان میدهد که تفاوت بسيار بزرگی ميان اين “سقوط بزرگ” و سقوطهای قبلی قيمت نفت وجود دارد. اين سقوط جديد نه به علت نوسانات گذرا در عرضهی نفت يا کاهش تقاضای انرژی، بلکه به علت تغيير بنيادين قواعد بازار جهانی انرژی است. به بيانی ديگر، اين سقوط را اميد صعودی جدی نيست!!! بیشک، اين تحول شگرف به زودی تغييرات بزرگی را در معادلات بينالمللی رقم خواهد زد.
اگر هنوز شک داريد که “پايان دوره نفت” واقعاً فرا رسيده، با کمی دقت بيشتر در رفتارهای کشورهايي چون آمريکا که بنا دارند سکاندار دوره عبور از نفت باشند، اين شکتان بر طرف خواهد شد. برای نمونه کاخ سفيد چند روز پيش (چهارم فوریه يا ۱۵ بهمن) اعلام کرد که اوباما در حال تهيه پيشنهادی برای اعمال ماليات ۱۰ دلاری برای هر بشکه نفت در آمريکا است. اين خبر يعنی اين که دولت آمريکا قصد دارد با افزايش محدود و مصنوعی قيمت نفت و اختصاص آن به توسعه انرژیهای پاک، ضربه نهايي را به اقتصاد متکی بر نفت واردکرده، موازنه شکننده هزينه را به نفع انرژیهای پاک برهم بزند و “سقوط بزرگ” را تثبيت کند. امضای توافقنامه زيست محيطی در پاريس پس از سالها مقاومت از طرف آمريکا، هم مهر تاييد ديگری است بر شروع يک تحول بزرگ.
کشور ما که اقتصاد و فرهنگاش بيش از صد سال است که عميقاً با درآمدهای نفتی گره خورده است بايد به شدت و در تمام ابعاد به اين تحول يا تهديد بيرونی واکنش نشان دهد. اين تحول بنيادين، تمامی اجزای اقتصاد کشور را به شدت متاثر خواهد کرد. در اين شرايط جديد کاملاً قابل پيشبينی است که دولت نتواند به چيزی فراتر از پرداخت حقوق بدنه متورم خود و يارانهها فکر کند. اين به معنای يک تحول عظيم اقتصادی در کشور است که واکنشی درخور را میطلبد. احتمالاً در اين شرايط، کوچکسازی و چابکسازی دولت بايد اولويت و فوريت بسيار بالايي پیدا کند. احتمالاً بايد رفتار دولت با بخش خصوصی به سرعت دچار تحولی بزرگ شود. در يک کلام، بايد در سازمانهای دولتی و خصوصی جنبوجوشی بیسابقه برپا باشد. البته آشکار است که پيامدهای اين تحول تنها به ابعاد اقتصادی خلاصه نمیشود. احتمالاً امواج سياسی، امنيتی و اجتماعی آن بسيار کوبنده خواهند بود.
مقاله بسیار جالب توجهی است برای مسولین اقتصادی کشورامید وارم در اتاق فکر مسولین رده بالا مورد توجه قرار گیرد.
با عرض سلام و احترام
مقاله ارائه شده بسیار ارزشمند و حاوی نکات کلیدی می باشد و به نظر من بهتر است این موضوع و موارد مرتبط با آن در قالب یک سمینار گسترده برای افراد تأثیرگذار ، با ذکر جزئیات بیشتر ارائه گردد .
باتشکر فراوان
سلام جناب دکتر.
ممنون از شما بابت سایت ارزشمندتون و مقاله حاضر.
هر چند انتقاداتی به برخی از بخش های تحلیل وارد می دانم اما حقیر نیز به عنوان یک دانش آموخته حوزه اقتصاد و تکنولوژی، کلیت تحلیل حضرتعالی را قابل دفاع می داند.
پ.ن: احتمالا در عبارت “موازنه شکننده هزينه را به نفت انرژیهای پاک برهم بزند” کلمه “نفع” باید جایگزین نفت شود.