در روايت است که روزی قرار بود ابوسعید ابوالخیر، از عارفان بزرگ اواخر قرن چهارم، در طوس سخنرانی کند. جمع زيادی برای شنيدن سخنان وی گردهم آمده بودند چنانکه جایي برای ديگران نمانده بود. يکی از شاگردان برخاست و گفت: «خدایش بیامرزاد که هر کسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید.» ابوسعيد گفت: «هرچه ما خواستیم گفت، و همه پیغامبران بگفتهاند، او بگفت.» کلمهای نگفت و از تخت فرود آمد و مجلس را پايان داد.
اين نوشته در تاريخ ۷ مهرماه ۱۳۹۷ در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شد که در ادامه تقدیم شما همراهان خوب همآفرينی میشود:
بسياری از شرکتهای ايرانی، نوآوری را به نوآوریهای انقلابی محدود میدانند و تغییرات جزیی ارزشآفرین را به عنوان نوآوری به رسميت نمیشناشند. آنها وقتی به شرکتهای نوآور و پيشتاز نگاه میکنند، تنها نوآوریهای انقلابی را میبینند و از جریان پیوسته و قدرتمند نوآوریهای کوچک در آن شرکتها غفلت میکنند. برای نمونه، عرضهی سیستم عامل ویندوز توسط شرکت مایکروسافت را به عنوان یک نوآوری کاملا انقلابی در نظر میگیرند. بیشک نخستین نسخه ویندوز نسبت به فناوریهای پيش از خودش از فناوری بسیار متفاوت و پيشرفتهتری بهره میبرد. آنها نوآوری در مایکروسافت را با همین گامهای بزرگ و انقلابی همسنگ میدانند و از جریان پیوسته و قدرتمند بهبودهای تدریجی غفلت میکنند. اما مايکروسافت از سال ۱۹۹۳ که نخستین بار ويندوز انتی را به بازار عرضه کرده تاکنون بيش از صدها ميليارد دلار از محل فروش نسخههای بهبوديافتهی ویندوز درآمد داشته که این نسخ تغییراتی اندک نسبت به نسل پيشين خود داشتهاند. یک نمونهی ديگر، شرکت اینتل است که میتوان آن را پيشتاز فناوری ریزپردازنده دانست. بیشک عرضهی اولین ریزپردازندهی این شرکت، یک نوآوری انقلابی بوده است. اما اينتل از سال ۱۹۸۵ که سری نخست ريزپردازندههای خود را روانه بازار کرد تاکنون بیش از دویست ميليارد دلار از محل فروش ريزپردازندههای بهبوديافته درآمد داشته است.
همچون همان تعبير زيبای ابوسعيد ابوالخیر از حرکت به سوی کمال، معنای راستین نوآوری اين است که هر شرکتی، در هر صنعتی، در هر کشوری و با هر سطحی از پيچيدگی محصول و فناوری، میتواند و باید در جهت بهبود گام بردارد. گامهای ارزشآفرين بردارد، فارغ از این که این گامها کوتاه يا بلند باشند. برداشتن گامهای کوتاه اما پیوسته به سوی بهبود، کلید رشد و مزیت رقابتی در بسیاری از شرکتهای پیشتاز جهانی است. بیشک حرکت اين شرکتها در مقاطعی با گامهای بزرگ و جهشی هم همراه بوده است، اما بررسی تاريخچهی شرکتهای پيشرو در صنايع گوناگون نشان داده که تعالی شرکتها و ماندگاری آنها در کوران رقابت بيش از هر چيز در گرو همين نوآوریهای تدريجی است. نوآوریهای انقلابی برای شرکتها مزیتآفرینی میکنند، اما حفظ این مزیت در بازار، نیازمند بهبود مداوم محصول و خدمت ارائه شده یا فرآیند تولید و ارائه آن محصولات و خدمات یا حتی مدل ارزشآفرینی و کسب درآمد از آنهاست. ناگفته پیداست که برنداشتن اين گامهای نوآورانه به معنای درجا زدن است و در جا زدن در دنيايی که همه چيز با سرعتی فزاينده در حال تغيير است، مترادف با مرگ و حذف از بازار رقابت خواهد بود.
تاریخ صنعت و تجارت شرکتهای زیادی را به خود دیده که محصولی انقلابی و کاملا جدید را برای نخستین بار در بازار ارائه کردهاند، اما کوتاهی یا ناتوانی در بهبود مداوم محصول مربوطه یا فرآيند تولید و عرضه آن باعث شده که به تدريج حضورشان در بازار کمرنگ شود و حتی در مواردی به کلی از عرصه رقابت حذف شوند. به گونهای که امروزه هیچ اثری از آنها در همان بازار باقی نمانده است. برای نمونه، شرکت آر سی کولا نخستین شرکتی بود که نوشابه را در قوطیهای فلزی عرضه کرد. این شرکت در تولید و فروش نوشابه رژیمی هم پيشرو و اول بود. اما امروزه نامی از این شرکت نمیشنوید و شرکتهايی چون پپسی و کوکاکولا بخش قابل توجهی از بازار را به چنگ آوردند.
حذف شدن یا عقب ماندن شرکتهایی که با نوآوریهای انقلابی خود پيشقدم بودهاند، در بسياری از موارد ناشی از فرا رسیدن رقبايي با محصولاتی نسبتا یا کاملا مشابه است که تلاش میکنند محصول يا خدمت خود را با هزینهای کمتر یا کيفيتی بالاتر عرضه کنند. تلاش رقبا برای کاهش مستمر هزینهی فرآيند تولید، افزايش پيوستهی کيفيت یا بهبود شيوهی عرضه و فروش محصول و حتی ارائه خدمات پس از فروش بهتر، در نهایت عرصه را بر شرکتی که پیشتاز بوده، تنگ و تنگتر میکند. شرکتهايي که به لطف نوآوریهای انقلابی جلودار شدهاند، اگر نوآوریهای تدريجی یا همان گامهای کوچک ارزشآفرین را را در دستور کار قرار ندهد، چارهای جز حذف شدن از بازار رقابت ندارد.
بسياری از شرکتهای ايرانی که نوآوری را تنها به اختراعات انقلابی محدود میدانند، در عمل قيد نوآوری را به کلی میزنند. آنها میدانند که نوآوری انقلابی، به غیر از موارد شانسی و تصادفی، معمولا به ايجاد زیرساختهای پژوهشی بسیار پرهزینه نیاز دارند. همچنین شرکتهایی که به دنبال گامهای بزرگ در نوآوری هستند، سرمايهگذاری قابل توجهی در نیروی انسانی دانشی میکنند. آنها جمعی از بهترين نخبگان علمی و فنی حوزه مورد نظر را به همکاری دعوت کرده و شرایط مناسب را برای کار پژوهشی عمیق و متمرکز آنها فراهم میآورند. از سوی دیگر، رسیدن به نوآوریهای انقلابی معمولا نیازمند برنامهريزی دقیق، ایجاد شبکهای از شرکتها و سازمانهای همکار و صرف منابع و زمانی قابل توجه است. آندسته از شرکتهایی ایرانی که نوآوری را به نوآوری انقلابی محدود میدانند، شرایط موجود و ظرفیت دانشی موجود خود را با پيشتازان جهانی مقایسه میکنند و نتيجه میگيرند که ما کجا و نوآوری کجا! به عبارت سادهتر، نوآوری تبديل میشود به سنگی بزرگ به نشانه نزدن! این برداشت از نوآوری مانند اين است که کسی کمال انسان را تنها به معراج پيامبرگونه محدود ببیند. اگر چه تاريخ بشر در مواردی بسيار استثنایی شاهد معراجهايي آنچنان هم بوده، اما رمز تعالی نسل بشر در همان یک گام فراتر رفتنها و یک گام بهتر بودنهای روزانه است. گامهای کوچک ارزشآفرین اگر تداوم داشته باشند، به مرور زمان شرکتها را به رقبایی دستنیافتنی در بازار تبدیل میکنند. اما نکته مهمتر اینکه شرکتهایی که پایبند نوآوریهای تدریجی هستند و در برداشتن گامهای کوچک پیوستگی به خرج میدهند، به مرور به بستری آماده برای برداشتن گامهای بزرگ و نوآوریهای انقلابی تبدیل میشوند. بنابراین «خدایش بیامرزاد که هر کسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید.»
هنوز نظری داده نشده است.