اين نوشته در تاريخ ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شد که در ادامه تقدیم شما همراهان خوب همآفرينی میشود:
“ما به خوبی به اهمیت نوآوری واقفیم. به همین دلیل است که نظام پيشنهادات را در شرکت مستقر کردهایم و از ایدههای نوآورانه همکاران استقبال و از ایدههای برتر تقدیر میکنیم.” کسانی که در جلسات مدیریتی یا همایشهايی با موضوع نوآوری حضور داشتهاند، حتما این عبارت یا عباراتی شبیه آن را بارها و بارها از مدیران ارشد شرکتهای ایرانی شنیدهاند. این عبارت، نشانهی برداشتی نادرست از مفهوم نوآوری در کسبوکار است که نوآوری را در بسیاری از شرکتهای ایرانی زمینگیر کرده است.
شاید بفرمایید که وجود نظام پیشنهادات و جلب مشارکت کارکنان و مدیران در مسیر بهبود و تعالی کسبوکار، برکات فراوان و اثبات شدهای دارد. شاید بفرمایید که شرکتهای پيشرو و نوآور جهانی هر کدام به گونهای نظام پيشنهادات را متناسب با الزامات و شرایط ويژهی خود برقرار کردهاند. پس چرا ارجاع به آن در سخنان مدیران، میتواند نشانهای مانع بر سر راه نوآوری باشد!
متاسفانه برخی از مدیران، نوآوری را با ایدهپردازی و ارائه ايدههای خلاق هموزن میپندارند یا دستکم ایدهپردازی را مهمترین و بلندترین گام در راه نوآوری میدانند. از نگاه آنان، کافیست همکاران سازمان برای بهبود کارها خلاقانه بیاندیشند و ایدههایشان برای بهبود را با مدیران در میان بگذارند. از آن جا به بعد، مسئولیت اجرای ایدههای برگزیده و برتر با مدیران است. آنها باید بتوانند ظرفیتهای اجرایی سازمان را برای اجرای این ایدهها به خدمت بگیرند. از قضا مشکل از همین نوع نگاه است!
نگاه بالا درست مانند این است که نوآوری را همچون شمع جرقهزن خودرو در نظر بگیریم و انتظار داشته باشیم که هر چه کيفيت و تعداد جرقهها بیشتر باشد، حرکت خودرو پرشتابتر و پرقدرتتر شود. این انتظار به شرطی منطقی است که شمع جرقهزن را نه موجودیتی مستقل که بخشی از یک سیستم کامل به نام موتور خودور بدانیم. شمعی که خارج از موتور جرقه بزند هيچگاه موجب حرکت نخواهد شد! اما اگر شمع درون یک موتور و در جای مناسب خود تعبیه شود، نقشی بسیار کلیدی بر عهده دارد. سوخت ترکیب شده با هوا به ميزان مشخص به داخل پیستونهایی که در اندازه صحیح و با مواد مناسب طراحی و ساخته شدهاند، تزریق میشود. در آنجا به اندازه معینی تحت فشار قرار میگیرد تا برای انفجار مهیا گردد. درست در لحظهای که فشار بیشینه میشود، شمع عمل کرده و جرقهاش منجر به انفجار میگردد. این انفجار باعث حرکت پیستون شده و از طریق میللنگ به چرخها منتقل میگردد. گاز حاصل از انفجار هم از مسیرهای مشخص از موتور خارج میشود. اگر حتی یکی از اجزای این سیستم پيچيده موتور به درستی عمل نکند، کل عملکرد موتور مختل شده و حرکت خودرو با مشکل مواجه میشود.
ایدههای خلاقانه، اگر چه جرقهی اولیه نوآوری در کسبوکار هستند، اما تنها زمانی میتوان به آنها نوآوری اطلاق کرد که برای شرکت ارزشآفرینی کنند. این ايدهها باید در گذر از فرآيندی هدفمند، غربال شده، توسعه يافته، تست شده، دوباره غربال شده تا دست آخر تعداد اندکی از آنها بتوانند برای سازمان ارزش بیافرینند. اين فرآيند، به هيچ روی تصادفی نیست. بخشهای گوناگون سازمان در این فرآیند مشارکت و در قبال آن مسئولیت دارند. این نقشها و مسئولیتها باید به دقت تعریف شده و با پایش و ارزیابی همراه باشند. غربال ايدههای خلاق باید برپایه یک راهبرد مشخص در راستای راهبرد کلان کسبوکار انجام شود. فرآیند رسيدن ایدهها به مرحله ارزشآفرینی برای شرکت، ماهیتی همراه با ريسک دارد. تعداد زیادی از ایدههای اولیه در طی این فرآیند شکست خورده یا کنار گذاشته میشوند. شرکت باید آستانهی ريسکپذیری خود در حوزهی نوآوری را از پیش تعیین کرده باشد. پیشبرد و توسعهی ایدههای خلاق، نیازمند تخصیص منابع کافی در زمان مناسب است. این تخصیص منابع در مراحل مختلف توسعه و بر پایه شاخصهای متفاوتی انجام میپذیرد. افراد مختلفی از بخشهای مختلف سازمان در فرآيند تصمیمگیری برای تخصیص یا عدمتخصیص منابع مشارکت دارند. این افراد و حوزه صلاحیت و اختیارات آنها در فرآيند نوآوری باید به دقت تعریف شود.
موارد بالا، برخی از ابعاد سیستم نوآوری در درون شرکت هستند. اين سیستم نقش موتور خودرو را بازی میکند. اگر ایدههای خلاق در دل یک فرآيند مناسب و هدفمند مطرح شوند، گویی شمع جرقهزن در دل این موتور عمل کرده و احتمال این که به حرکت خودرو یا همان ارزشآفرینی برای شرکت بیانجامد زیاد است. اما اگر در شرکتی، این سیستم و اجزا و الزامات آن تعریف نشده باشد یا بخشهایی از آن به خوبی عمل نکند، ایدهها و پيشنهاداتی که در قالب نظام پيشنهادات یا هر نظام ايدهپردازی و مشارکت دیگری مطرح میشوند، موثر واقع نمیشوند. این ایدهها حکم همان جرقههای پراکنده را پیدا میکنند که در خارج از موتور زده میشوند و نمیتوانند ارزشآفرین باشند.
زمانی که فرآيند نوآوری در نظام پیشنهادات خلاصه میشود، بخش زیادی از ايدههای خلاق کارکنان به ثمر نمینشینند. این امر نه تنها به شرکت سودی نمیرساند، بلکه اثرات مخربی بر جای میگذارد. به غیر از هزینههای راهاندازی و حفظ نظام پيشنهادات، سرخوردگی ناشی از اجرایی نشدن ایدههای ارائه شده، کارکنان خلاق و دانشی شرکت را به مرور به سوی انفعال، عدم مشارکت و نارضایتی سوق میدهد. به همین دلیل، اقدامات آتی برای پيادهسازی فرآيند نوآوری در چنین شرکتهایی با موانع و مخالفتهای به مراتب بیشتری روبهرو میشوند.
محدود کردن نوآوری به نظام پیشنهادات، مشکلات دیگری نیز بر سر راه نوآوری ایجاد میکند. فرآيند نوآوری دارای ورودیهای متعددی است. ایدههای خلاق از منابع متفاوت درون و برونسازمانی وارد این فرآيند میشوند. از جمله این منابع میتوان به مشتریان، کارکنان، شرکتهای همکار، دانشگاهها، مراکز پژوهشی، استارتآپها، واسطههای نوآوری و … اشاره کرد. ایدههای وارد شده از هر کدام از این منابع، ویژگیهای خاص خود را دارند. شرکتهای پیشرو بسته به اهداف و راهبرد خود در حوزه نوآوری، سبدی از ایدههای خلاق از منابع مختلف را به عنوان ورودی فرآيند نوآوری استفاده میکنند. مديرانی که سیستم نوآوری شرکت خود را تنها در ایدهپردازی و نظام پيشنهادت خلاصه میبینند، نادانسته راه را بر منابع متعدد نوآوری میبندند. به عبارت ديگر، کارکنان تنها یکی از منابع نوآوری هستند و گونه مشخصی از ایدهها را می توان از آنها انتظار داشت. در فضای کسبوکار امروزی که دانش مفید به شدت پراکنده و به سرعت در حال پیشرفت است، هیچ شرکتی نمیتواند خود را از ایدهها و فناوریهای خلاق برونسازمانی محروم کند و در نوآوری موفق باشد. این امر بیشک باعث ناکارآمدی و پرهزینه شدن فرآیند نوآوری میشود.
هنوز نظری داده نشده است.