سالها پيش وقتی نوک پيکان تحريمهای ظالمانه، صنعت نفت ايران و فناوریهای مورد نياز آن را نشانه گرفت، به دستور وزير نفتِ وقت، کميتهای برای بررسی و تحليل اثرات تحريمها و چارهجويي برای مقابله با آنها در وزارت نفت تشکيل شد. وقتی در آن جلسه، موضوع وابستگی شديد اين صنعت به فناوری وارداتی و آسيبپذيري جدی ناشی از آن مطرح شد، يکی از مديران ارشد حاضر در جلسه برآشفت که “توسعه فناوری، وظيفه وزارت علوم است و ارتباطی به وزارت نفت ندارد. کارِ ما در صنعت نفت توليد حداکثری نفت است و بس!”
البته گفته ايشان مايه شگفتی نبود. وی چيزی را به صراحت بر زبان راند که در صنعت نفت ايران امری کاملاً جاافتاده و معمول بوده و هست. سالهاست که مديران ارشد صنعت نفت با نگاهی صفر و يکی، گزينه توليد و فروش بيشتر نفت و گاز را در برابر گزينه افزايش توان فناوری داخلی قرارداده و گزينه دوم را تا آيندهای نامعلوم از اولويت کاری خود و صنعت خارج میکنند. در قالب اين ديدگاه، بايد بودجه محدودی در اختیار بخشهای پژوهشی گذاشت تا تنها مشغول بمانند و اعتراض جدی نکنند! در همين ديدگاه، وقت و انرژیِ مديريتی جدی صرف پژوهش و توسعه فناوری نمیشود و در نتيجه تغييری جدی در فرآيندهای کاری صنعت با هدف افزايش توان فناوری هم اعمال نمیشود.
از سوی ديگر، بنيانهای اين صنعت وارداتی بر فرهنگ واردات فناوری گذاشته شده و بدون اراده و چارهجويي در بالاترين سطح صنعت، در همچنان بر همان پاشنه وابستگی تمامعيار فناوری گشته و خواهد گشت. پژوهش و فناوری در اين چنين شرايطی، يک امر تزيينی و حاشيهای و بدون تاثيرگذاری کافی باقی مانده است. پژوهشگران مربوط به اين صنعت (خواه در واحدهای عملياتی يا در پژوهشگاهها و دانشگاهها) همگی به امور جزيي و فرعی مشغولند و به فرآيندهای اصلی کاری صنعت نفت راهی نمیيابند.
بنابراين صنعت نفت ايران در اوج تحریم فناوری، همچنان اراده جدی برای افزايش توان فناوری ندارد يا به عبارتی، آن را اولويت خود نمیبيند. حتی تاکيد فزاينده بر اقتصاد مقاومتی و اقتصاد دانشبنيان در سطح ملی، نتوانسته نگاه مبتنی بر خامفروشی نفت را در اين صنعت کمرنگ کند. اندک حرکاتی هم که از سوی وزارت نفت در حوزه توسعه فناوری انجام شده، بدون پشتوانه علمی مناسب در حوزه مديريت فناوری، در عمل کاری از پيش نبرده و دستاورد قابل اعتنايي (از جنس خروجی ملموس و عينی) نداشته است.
اما در اين سالهای سکون ما، دنيا بیکار نمانده است. در سال ۲۰۰۷ ميلادی، گزارشی توسط شورای ملی نفت آمريکا منتشر شد که در آن از کندی روند توسعه فناوری در صنعت نفت و گاز آمريکا انتقاد شده بود (در حالی که شرکتهای اين کشور در همان زمان از صاحبان اصلی فناوری در اين صنعت به شمار میرفتند). در آن گزارش، چنين استدلال شده بود که دولت آمريکا، امر توسعه فناوری در صنعت نفت را کاملاً به دست شرکتهای بينالمللی نفت سپرده است. اما اين شرکتها به خوبی از فناوریهای نوين استقبال نمیکنند و همين امر باعث شده که روند کاهش هزينههای توليد و افزايش بهرهوری در اين صنعت از سرعت کافی برخوردار نباشد. در اين گزارش که توسط جمعی از صاحبنظران صنعت نفت آمريکا تهيه شده بود، ده توصيه سياستی ارائه شده بود که عمده آنها پيشنهاد سياستهای تشويقی برای توسعه فناوریهای لازم برای افزايش توليد نفت در خود آمريکا بودند.
اين توصيههای سياستی در عمل به کار گرفته شد و چند سال بعد به يک انقلاب فناوری در صنعت نفت منجر شد: انقلاب فناوری نفت و گاز شيل. سنگ نفت یا شیل نفت یک سنگ رسوبی غنی از مواد آلیِ حاوی کروژن است و از آن میتوان نفت سنگ یا نفت شیل استخراج کرد. نفت شیل یک جایگزین برای نفت خام معمولی است. با این حال، استخراج نفت از سنگ نفت بسيار پر هزینه و غيراقتصادی بود. اما همين انقلاب فناوری در سايه قيمتهای بالای نفت در بازارهای جهانی، باعث شد که استخراج نفت و گاز از منابع عظيم سنگ نفت آمريکا اقتصادی شود. در نتيجه اين پيشرفت فناوری، به يکباره توليد نفت و گاز آمريکا را به شدت افزايش داد.
اکنون رقابتی تمامعيار بین صادرکنندگان قبلی نفت و گار و تولیدکنندگان جدید نفت و گاز شیل شروع شده است. عربستان سعودی بزرگترین تولیدکننده اوپک که پايههای اقتصاد خود را به شدت در خطر میبيند، تاکتیکی دفاعی و عکسالعملی در پیش گرفته است. عربستان عمداً به سقوط قیمتها کمک کرده تا مگر تولیدکنندگان پرهزینه نفت شیل ورشکست شوند و از بازار خارج شوند. با اين اميد که با قطع تولید نفت شیل، عرضه نفت وگاز کم شود و قیمتها دوباره افزایش يابند. اما به نظر میرسد که نفت و گاز شيل به اين سادگیها حذف شدنی نيستند و اين تازه آغاز يک تحول بزرگ است. فناوری استخراج نفت شیل، وارد مرحله رشدِ چرخه عمرِ خود شده است. لذا میتوان پيشبينی کرد که در اين مرحله، شاهد کاهش بيشتر هزينههای استخراج باشيم. کما اين که گزارشها نشان میدهد که هزينه استخراج با استفاده از اين فناوری از سال گذشته تاکنون از حدود هفتاد دلار در هر بشکه به حدود ۵۷ دلار رسيده است.
به زودی موج استفاده از فناوری استخراج نفت و گاز شیل از آمريکا نيز فراتر خواهد رفت و کشورهايي با شرایط زمینشناسی مشابه (از چین گرفته تا جمهوری چک) نيز وارد گود خواهند شد. مهمتر این که برداشت نفت و گاز شیل از نوع سرمایهگذاریهای کوچکی است که شرکتهای کوچکتر نفتی هم از عهده آن برآمده و میآيند. لذا بر خلاف روشهای سنتی استخراج نفت و گاز، در اين حوزه شرکتهای کوچک هم بازيگران فعالی خواهند بود و همين شرکتها بار اصلی نوآوری در اين فناوری را به دوش خواهند کشيد. اين شرکتها ماهيتاً نوآورتر از شرکتهای بزرگ نفتی هستند و سريعتر میتوانند نوآوریهای خود را در عمل به کار گيرند. اين امر يعنی توسعه شتابان فناوری در اين بخش و البته توليد بيشتر و ارزانتر با استفاده از اين فناوری.
با اين اوصاف، سياستهای فناوری دولت آمريکا در بخش نفت و گاز، به خوبی جواب داده است. شايد اين موج، پيشدرآمد کابوسی اقتصادی برای کشورهای وابسته به درآمد نفتی باشد. تاکيد دولت آمريکا بر شتاب بخشيدن به توسعه فناوری در صنعت نفت نه تنها باعث شد که از وابستگی اين کشور به نفت وارداتی (به ويژه از منطقه خليج فارس) کم شود، بلکه آن کشور از منافع نفت و گاز ارزان هم در جهت رشد اقتصادی بيشتر بهرهمند گردد. اکنون آمريکا میتواند بر قدرت مانور سياسی خود در سطح بينالمللی بيافزايد: به سادگی روسيه را تحت فشار شديد قرار داده و نسبت خود با دولت سعودی را بازتعريف کند.
اکنون قيمت نفت به پايينترين حد در پنج سال گذشته رسيده و انتظار میرود که اين روند کاهشی ادامه يابد. گويی قیمت بالای نفت به تاريخ پيوسته و ديگر تکرار نخواهد شد. اقتصادهای مبتنی بر خامفروشی نفت، اکنون بايد طرحی نو براندازند يا به فقر فزاينده تن در دهند. جالب اين جاست که مديران ارشد صنعت نفت ايران، که بايد زودتر از ديگران اين تحول فناوری را رصد کرده باشند، همچنان از نقش فناوری در اين تحولات يادی نمیکنند و توسعه فناوری بومی در صنعت نفت را در اولويتهای خود نمیبينند. همچنان نگاهها تنها بر افزايش توليد و نقش مخرب عربستان در بازار نفت دوخته شده است. اما افسوس که با اين تحولات، حتی اگر افزايش توليدی هم اتفاق بيافتد، درآمدی کمتر از پيش نصيب کشور خواهد شد!!
بيش از يک سده از پاگرفتن صنعت نفت در ايران میگذرد و ما هنوز چشم خود را بر اهميت نقش فناوری در اين صنعت بستهايم. صنعتی که از ابتدا دانش و فناوری آن را انگليسیها آوردند و قرار بود سهم ايرانيها در حد فعاليتهای پيش پا افتاده آن خلاصه شود. اگر چه ملی شدن نفت باعث شد که ايرانيان به تدريج زمام اداره امور اين صنعت را به دست بگيرند، اما هنوز پس از اين همه سال يک چيز تغيير نکرده: بيگانگی با نقش فناوری در اين صنعت. گويي فناوری نفت، پديده مرموزی است که قلمرو ما ايرانيها نيست. هنوز مديران صنعت گمان میکنند که دم زدن از توسعه فناوری در صنعت نفت نوعی رویاپردازی ناشی از بیخبری است. مديران صنعت معتقدند که اين کشور را درآمد نفت میچرخاند و تنها واقعيت اين کشور همين درآمد حاصل از فروش نفت است. بنابراين در صنعت نفت وقتی برای روياپردازی ندارند!!!
شايد امواج سهمگين انقلاب فناوری نفت و گاز شيل آمريکا که نشانههای اوليه آن تازه ظهور کرده ما را به خود آورد! شايد!
نوشته مرتبط:
با سلام
به اين تحليل بايد نقش انرژيهاي تجديدپذير را نيز اضافه نمود كه در زمينه خورشيدي و بادي روندي رو به رشد را طي مي كنند
علاوه بر علاقه مديران به فناوري بايد بر تجديد ساختارهاي نفتي و رانت زده نيز تاكيد شود تا با اين سيستم كار مي كنيم افراد رفتاري غير از گذشته نخواهد داشت
اقتصاد دلالی در سالهای اخیر چنان ریشه در تار وپود این مملکت دوانده که به این سادگیها رهایمان نمی کند . اگرچه همه امکانات و ملزومات تبدیل شدن به یک کشور مولد علم و فناوری را داریم اما افسوس که لذت کسب ثروت بدون زحمت و تلاش را نمی توانیم فراموش کنیم
مطلب بسیار جالبی بود. ممنون
با توجه به اینکه یکی از مهم ترین پیشران های نوآوری در هر نظامی، محدودیت منابع است، در سال های گذشته با توجه به وجود وافر منابع نفتی کشور، کمترین توجه ای به نوآوری و توسعه فناوری نشده است. در اثر این وضعیت بوده که دلالی و کسب ثروت از این راه تبدیل به ساده ترین و جذاب ترین راه برای ما شده و فکر تولید، نوآوری و توسعه فناوری را از سر ما خارج نموده است. شاید تحریم های اعمال شده در این وضعیت شرایطی را برای ما ایجاد نموده که به نوعی بهترین فرصت (اجبار) برای تغییر رویه گذشته ما باشد. هر چقدر که هزینه دلالی در کشور افزایش پیدا کند میل و رقبت به نوآوری نیز افزایش خواهد یافت و فرصت های بهتری نیز برای توسعه فناوری ایجاد خواهد شد. جالب است که در کشوری مانند آمریکا نیز تا زمانی که فشار زیاد اقتصادی به صنعت نفت آنها تحمیل نشده (طبق نموداری که در مقاله ارائه شده است پس از ۲۰ سال کاهش تولید نفت به فکر افتاده اند) آنها مجبور به توسعه فناوری جدید نشده اند. به نظر بنده این موضوع نشانگر اهمیت پیشران های واقعی اقتصادی و نیاز جدی و شرایط سخت، برای حرکت به سمت نوآوری و توسعه فناوری مبتنی بر نوآوری، است. متأسفانه فعلا به لطف تحریمهاست که تا حدی شرایط برای نوآوری فراهم شده است اما مطمئنا بعد از این شرایط نیز اقتصاد رقابتی دنیا این اجازه را به ما نخواهد داد که مسیر گذشته را ادامه دهیم.
سلام
مدل مناسب صنعت نفت ما، مدل آمریکاست و نه نروژ و عربستان. متاسفانه نگاه های خیرخواهانه به صنعت نفت ایران همواره از برنامه های کلان کشورهایی مانند نروژ صحبت می کنند، برنامه هایی که هدف تولید نفت رو صادرات اون می دونند در حالیکه رویکرد آمریکا به تولید نفت مصرف داخلی و تامین نفت و گاز مورد نیاز صنایع تبدیلی کشورش بوده.
پا گرفتن فناوری های نفت و گاز در کشور ما نیاز به جریان سازی داره و برای شکل گیری این جریان، بهتره نگاه صادراتی به تولید نفت و گاز تغییر کنه. با این رویکرد هم فناوری های مربوط و بنگاه های اقتصادی کوچک مقیاس در صنایع پایین دستی نفت و گاز شکل می گیرند و هم تب تولید حداکثری نفت و گاز برای صادرات از بین می ره. تبی که باعث شده نیاز ما به کمپانی های خارجی و فناوری های اکتشاف و استخراج اون ها باشه.
با سلام در مطالب نوشته شده تلاش شده است تا نقش فناوری را پر رنگ نماید که امری پسندیده است . اما یک نکته وجود دارد آن هم این است که همه مطالب گفته شده واقعیت هایی است که نمی توان به آن در شرایط کنونی ایراد جدی به آن وارد نمود. شما از بنگاه دولتی که درهای دنیا را به روی خود بسته انتظاری غیر از این را نمی توانید داشته باشید. دنیایی که پاسخ به درخواست نمایندگان، پاسخ گویی به دولت برای تامین هزینه های سیستم پرداخت یارانه و امثال هم را بجای سود و کسب کار در اهداف نا نوشته خود دارد چگونه می تواند غیر از این باشد. وقتی تکنولوژی مهم می شود که افرادی با شم اقتصادی و کسب ثروت بیایند در شرکت ها سکانداری نمایند. لذا مطالب فوق بیان کننده واقعیت هایی است که زاییده شرایط موجود است و خوب هم نیست اثرات ان را دیده ایم. در این سیستم فناوری دردی را درمان نمی کند. در ضمن عربستان شاید می خواهد رقبا کسانی که در شل نفت و گاز وارد شده اند از پا درآورد اما با سرمایه گذاری هایی که در چین و اروپا خاورمیانه و امریکا و اروپا کرده است منافعی را از پایین امدن نفت دارد درست می کند که در بلند مدت سود می برد. عربستان شریک استراتژیک خود امریکا را هیچ گاه از میدان بدر نمی کند که بزگترین تولید کننده از شل های نفتی وگازی را دارد. بخش هایی از مطالب شما درست باید یعنی عربستان به جنگ با امریکا رفته است. یعنی با کاهش قیمت نفتا که خیلی هم زیاد است سود پتروشیمی سابیک با این همه شرکت جهانی افزایش نیافته و تلاش نکرده است که با ایجاد intensity انگیزه های لازم را برای تغییرات اقتصاد مبتنی بر تبدیل موادخام را به مواد باارزش افزوده بالاتر و تکمیل زنجیره ارزش پتروشیمی بالادست، میان دست و پایین دست ایجاد نماید. عربستان در حال تبدیل شدن به کشوری است که دارد محصولات پتروشیمی را تولید می کند به بازار جهانی و داخلی عرضه می کند. لذا مطالب نوشته شده دارای چند تناقض جدی است که اصل بحث را زیر سوال نمی برد اما بیان می کند که مطالب فوق نگاهی جانب دارانه به موضوع فناوری داشته است. و فناوری را راه حل همه مشکلات می داند. به نظر من این نیست. فناوری راه حل اصلی مشکلات نیست فناوری فعلا به یک ابزار تبدیل شده نه یک هدف. با طرف داری جانب دارانه از فناوری دفاع بد از فناوری می کنیم و سیاست گذاران را به سمتی می بریم که از اصل مشکلات و راه حل ها دور کنیم.
سلام به تمامی عزیزان از عزیزان خواهش دارم که کتاب (((ایران در قرن ۲۱/۱۵))) نوشته دكتر رضا منصوری انتشارات اطلاعات کلا این کتاب ۱۳۲ صفحه هستش مطالعه بفرمایید اونوقت ریشه تمام مشکلات رو متوجه میشوید کار ایران با این چیز ها درست نمیشه عزیزان حتما اون کتاب رو تهیه بفر مایید اینم لینک خرید کتاب http://www.ketabettelaat.com/shop/index.php?route=product/product&product_id=2126