هر زمان در کارگاههای آموزشی اشاره میکنم که رتبه ایران بر اساس شاخص جهانی نوآوری هفتاد و پنجم است، همه شرکتکنندگان که معمولا از مديران شرکتها هستند نگران میشوند. آنها به خوبی میدانند که رشد و پيشرفت بلندمدت و پايدار ايران در گرو نوآوری است و جايگاه ضعيف هفتاد و پنجم در شاخص نوآوری نشانه خوبی نيست. اما همان مديران وقتی متوجه میشوند که رتبه کشور امارات متحده عربی بر اساس همان شاخص جهانی سی و پنجم است، متعجب میشوند. باور آن کمی برایشان دشوار است. چگونه کشوری به آن کوچکی و تاریخی کوتاه میتواند وارد ليست کشورهای نوآور شده باشد.
البته دلایل جایگاه ضعيف ايران در شاخص نوآوری موضوع مهمی است که بايد در مجال مناسبی به آن پرداخت. اما بهانه نوشتن اين متن گفتگوی جالبی بود که اخيرا ميان دو نفر از اساتید جهانی نوآوری در زمينه جایگاه امارات متحده درگرفت. اين گفتگو نکات جالبی دارد که انعکاس آن خالی از لطف نيست:
سيمون کازلوسکی از متخصصان نوآوری مدل کسبوکار امروز نوشته بود که: “چرا جايگاه امارات متحده عربی در شاخص جهانی نوآوری فقط سی و پنجم است؟؟؟؟ (يعنی استحقاقش بيشتر است) … در حالی که دولت اين کشور يک ربات را به شهروندی برگزیده؛ شهر دوبی جايزه شهر هوشمند را به خاطر پيادهسازی فناوری زنجیرهی بلوکی (بلاک چين) برنده شده؛ نرخ نوآوری در قوانين خريد دولتی از ده کشور اول لیست بالاتر است. من پيشبينی میکنم که امارات متحده عربی در سال آينده جزو سه کشور اول بر اساس شاخص جهانی نوآوری باشد.”
در پاسخ به وی، استيفن لیندگارد، از متخصصان سرشناس نوآوری، میگويد: “نقش دولت در امارات متحده عربی خيلی پررنگ است، بر خلاف نقش شرکتهای بزرگ و شرکتهای نوپا. من اعتقاد ندارم که شرکتهای بزرگ به تنهايي بتوانند پيشران نوآوری باشند. در عوض، نوآوری مستلزم سهگانه شرکتهای بزرگ، دولت و شرکتهای نوپا است. امارات متحده حتما از نظر سهم دولت در نوآوری رتبه يک يا دو را دارد، از نظر شرکتهای نوپا متوسط است (هر چند اين حوزه به سرعت در حال بهبود است) و از نظر شرکتهای بزرگ ضعيف است. اين کشور به اين راحتیها نمیتواند وارد لیست پنج يا ده کشور برتر نوآوری شود زیرا بهبود عملکرد نوآورانه شرکتهای بزرگ به یکباره اتفاق نمیافتد و زمانبر است. درست است که جهتگيری امارات متحده درست است اما زيرساخت لازم برای چنين بهبودی وجود ندارد. بعلاوه، امارات متحده در جذب دانشگران داده(Data scientists ) که کليد رشد در آینده هستند مشکل خواهد داشت. اين افراد امروزه هر جای جهان که باشند حقوق بالایی دریافت میکنند و پاداشهای مالی رايج در امارات متحده برای جذب آنها کارساز نخواهد بود. ”
اين گفتگوی کوتاه نشان میدهد که موتور محرک نوآوری در امارات متحده عربی، دولت اين کشور است. اما این موتور محرک برای ورود به باشگاه کشورهای نوآور کافی نيست. به همين دليل اين کشور با سرعت و قدرت در حال سرمايهگذاری برای جذب شرکتهای نوپا و فناور است. اعلام رسمی و پرسروصدای پروژههای آيندهنگرانه از جمله پروژه ۲۰۷۱ در همین راستا ارزيابی میشود. اما موج نوآوری زمانی تکميل میشود که شرکتهای بزرگ و صاحبنام وارد گود شوند و در کنار دولت و شرکتهای نوپا و کوچک، چرخه نوآوری ملی را با قدرت به حرکت درآورند. امارات تاکنون کوشیده که شرکتهای بزرگ جهانی را در اين عرصه فعال کند و آنها هم به دلایلی که واضح است، تاکنون تمايل زیادی برای تمرکز هسته نوآوری خود در این کشور نداشتهاند و به همین دليل ضلع سوم مثلث نوآوری در این کشور لنگ میزند .
اما این گفتگوی کوتاه چند پيام پنهان هم میتواند داشته باشد:
۱- در ايران، دولت نه تنها پيشران نوآوری نيست، بلکه ناخواسته در حکم مانعی بزرگ با اينرسی قابل توجه در برابر شرکتهای نوآور عمل میکند. درست است که مجموعه کوچکی در دولت (مثل معاونت علمی و فناوری رياست جمهوری) برای ارتقای نوآوری تلاش میکند، اما همچنان بدنه اصلی دولت سنتی است و برآيند کار آن بشدت ضد نوآوری است.
۲- اگر چه شکلگيری و رشد مناسب اکوسیستم استارت آپی در دو سه سال اخیر کمی امیدها را زنده کرده اما رشد شرکتهای نوپا به تنهایی کافی نيست و بدون همراهی موثر دولت و شرکتهای بزرگ، تغییر دلخواه را ایجاد نخواهد کرد.
۳- تمرکز شديد امارات متحده بر جذب شرکتهای نوپا و فناور، احتمالا به زودی موج بزرگی از مهاجرت شرکتهای نوپای ايرانی به دبی را رقم خواهد زد. میتوان حدس زد که این مهاجرت در حوزه استارتآپهای فناوریبنيان و متمرکز بر فناوری پيشرفته شديدتر باشد.
۴- جای خالی سیاستها و اقدامات اساسی برای جذب شرکتهای بزرگ ايرانی به کارزار نوآوری همچنان عميقا احساس میشود. دولت سياستهای مناسبی برای تحريک ورود موثر شرکتهای بزرگ به حوزه نوآوری ندارد و حتی در مواردی کاملا برخلاف اين امر حرکت میکند!
هنوز نظری داده نشده است.